نوشته: الکس کیمانی
منبع: Oil Price
ترجمه : ماهور وثیق – سرویس ترجمه نفتون
شرکت بیکر هیوز (Baker Hughes) با امضای توافقنامههای قطعی با شرکت Glenfarne Alaska LNG LLC، بازوی آمریکایی گروه Glenfarne Energy Transition، نقشی کلیدی در احیای یکی از بزرگترین پروژههای انرژی ایالات متحده ایفا کرده است.
بر اساس این توافق، بیکر هیوز ضمن تأمین تجهیزات تولید برق و کمپرسورهای اصلی سرمایش، بهعنوان تأمینکننده فناوری و سرمایهگذار در پروژه ۴۴ میلیارد دلاری Alaska LNG حضور خواهد داشت طرحی که از آن بهعنوان یکی از بزرگترین پروژههای زیرساختی انرژی آمریکا یاد میشود. خبرگزاری رویترز تأیید کرده که پروژه وارد مراحل پیشرفته طراحی و مهندسی شده است.
این پروژه رؤیایی برای آلاسکا بهمنزله احیای طرحی چندده ساله است تا ذخایر عظیم گاز طبیعی منطقه «نورت اسلوپ» را که پیشتر بهدلیل فاصله و هزینههای بالا بلااستفاده مانده بودند، تجاریسازی کند. طرح شامل دو فاز متوالی است: نخست، احداث یک خط لوله به طول ۸۰۷ مایل و قطر ۴۲ اینچ از میادین «پروودهو بی» و «پوینت تامسون» تا شبهجزیره کنای، و سپس ساخت یک پایانه مایعسازی LNG با ظرفیت تولید سالانه ۲۰ میلیون تُن معادل حدود یکچهارم واردات سالانه گاز ژاپن.
طبق اعلام شرکت توسعه خط لوله گاز آلاسکا (AGDC)، این سیستم روزانه حدود ۳.۳ میلیارد فوت مکعب گاز انتقال خواهد داد که بخشی از آن به مصارف داخلی اختصاص مییابد و مابقی صادر میشود.
از زمان واگذاری سهام عمده و مدیریت پروژه به Glenfarne در ژانویه ۲۰۲۵، که متعهد به تأمین ۱۵۰ میلیون دلار هزینه توسعه پیش از تصمیم نهایی سرمایهگذاری (FID) شد، روند پیشرفت پروژه شتاب گرفته است. شرکت مهندسی Worley Ltd مسئول انجام مطالعات FEED است که تا دسامبر ۲۰۲۵ به پایان میرسد.
در صورت تأیید، ساخت خط لوله از سال ۲۰۲۶ آغاز و دو سال بعد فاز مایعسازی کلید خواهد خورد. بنا بر گزارشها، بیش از ۵۰ شرکت بینالمللی از آمریکا، ژاپن، کرهجنوبی، تایوان، هند، تایلند و اتحادیه اروپا برای مشارکت در قراردادهای عرضه یا ساخت به ارزش بیش از ۱۱۵ میلیارد دلار ابراز علاقه کردهاند.
این پروژه یکپارچه شامل تأسیسات تصفیه، خط لوله و پایانه مایعسازی، ارزشی در حدود ۴۴ میلیارد دلار دارد. نشریه Petroleum Australia یادآور میشود که هزینههای بالا ناشی از شرایط دشوار اقلیمی و لجستیکی شمالگان است، برخلاف پروژههای ساحل خلیج مکزیک که از زیرساختهای آماده بهرهمندند.
با این حال، موقعیت جغرافیایی آلاسکا مزیتی استراتژیک دارد: زمان حمل محموله از نیکیسکی به آسیا کمتر از ۱۰ روز است، که نسبت به مسیرهای خلیج مکزیک تقریباً نصف میشود. این امر میتواند هزینه نهایی تحویل را رقابتیتر کند.
دولت فدرال و ایالت آلاسکا نیز اکنون حمایت بیشتری نشان میدهند. در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ، سیاست صادرات انرژی بهعنوان ابزار نفوذ دیپلماتیک تقویت شده است. در این چارچوب، مقامات آلاسکا از جمله فرماندار مایک دانلیوی و سناتور دن سالیوان مذاکراتی را با ژاپن و کرهجنوبی برای جذب سرمایه و قراردادهای خرید LNG انجام دادهاند.
حضور بیکر هیوز بُعد فنی و مالی پروژه را تقویت میکند. این شرکت قرار است توربینهای گازی LM6000 و کمپرسورهای سرمایشی پیشرفته مشابه آنچه در پروژههای قطر و آمریکا استفاده میشود را تأمین کند.
با این حال، چالشها پابرجا هستند. بخش زیادی از قراردادهای فروش هنوز غیرالزامآورند و تأمین مالی نهایی به تبدیل این تفاهمنامهها به قراردادهای قطعی بستگی دارد. گروههای زیستمحیطی نیز مسیر خط لوله و انتشار کربن را زیر سؤال بردهاند. تحلیلگران هشدار میدهند که ورود ظرفیتهای جدید از پروژههای قطر و آمریکا میتواند تا سال ۲۰۲۸ موجب مازاد عرضه جهانی LNG شود.
با وجود این، برخلاف تلاشهای ناکام گذشته، پروژه کنونی اکنون توسعهدهنده مشخص، تأمینکننده فناوری جهانی و جدول زمانی روشن دارد. اگر Glenfarne و Baker Hughes بتوانند قراردادهای فروش قطعی و تأمین مالی را نهایی کنند، آلاسکا سرانجام میتواند گاز محبوس خود را به بازارهای آسیایی برساند و یکی از بلندپروازانهترین رویاهای انرژی آمریکا را به واقعیت تبدیل کند.