تبلیغ یک بحران
امتیاز:
روزگاری نویسندهای به نام آرتور اسکوبار در بیان گفتمان و قدرت در توسعه گفته بود:«برداشتی وجود دارد مبنی بر این که رشدِ سریعِ اقتصادی بدون سازگاریِ دردناک امری غیرممکن است: افکار و فلسفههای قدیمی باید دورانداخته شوند؛ ساختارهای اجتماعی کُهن باید برچیده شوند؛ پیوندهای مبتنی بر کاست، ایمان و عقیده و نژاد، همگی باید متلاشی شوند.» اما ما چقدر با تغییر این ساختارها سازگاریم؟ چقدر توان این را داریم که مدام خودمان را با قالبهای جدید بازتعریف کنیم و آن منِ جهان سومی خودمان را گوشهای بیاندازیم؟
بگذارید به جای پرسش، یک تصویر را با هم مرور کنیم. تبلیغات تلویزیونی در حال پخش است. مردی کیسه پلاستیکی را با خوشحالی بیرون میکشد و به دسته آن نگاه میکند. انگار بهشت را تقدیمش کرده باشند. آگهی دیگری نشان میدهد که زنی آرام روی صندلی نشسته و با خیال آسوده، از جعبهای پلاستیک را بیرون میکشد و به همسرش در بستهبندی کمک میکند. پیام هر دوی آنها یکسان است:« خیالتان راحت! راههای راحتتری برای مصرف پلاستیک در اختیارتان گذاشتهایم.» اما کدام خیال راحت؟
مگر نه اینکه بیشتر کشورها به سمت کاهش مصرف پلاستیک رفتهاند و در برنامههای توسعه در تلاش برای حفظ محیطزیست هستند؟ بگذارید چند آمار اسفبار را هم با هم مرور کنیم. آنطور که آمار میگوید، سالانه 100 هزار حیوان در اثر تغذیه پلاستیک میمیرند. آمار دیگر اینکه ایران 3 برابر میانگین جهانی پلاستیک مصرف میکند. بدتر اینکه یک سال قبل ناهید خداکرمی، رییس کمیته سلامت شورای شهر تهران در نطق پیش از دستور گفته بود:« رد پای مواد شیمیایی سمی میکرو پلاستیک در خون وهمه بافتهای بدن یافت میشود و چنانچه ورود آن به بدن ادامه یابد میتواند سبب بروز سرطان، نقایص مادرزادی در نوزادان و غیره شود.» او در واقع از ردپای یک فرهنگ اشتباه در خون شهروندان گفته بود.
اما این فاجعه یک شکل دیگر هم دارد. همان ماهی و حیوانات ممکن است خوراک انسان شوند. تصور کنید که بخشی از این پلاستیک در بدن ماهی باشد. در این صورت خودمان پلاستیکی را مصرف میکنیم که انگار تکه تکه آن را بلعیدهایم.
نمیدانم زمانی که اسکوبار به مساله سازگاریِ دردناک و برچیدن ساختارهای کهن اشاره کرده بود، این میزان از تبلیغات تلویزیونی فراگیر شده بود یا نه. اما واقعیت این است که بخشی از فرهنگسازی ما که باید برای نسل آینده باشد، از مسیر همین آگهیهای تلویزیونی است که در معرض دید کودکان قرار میگیرد. یعنی نه تنها منابع موردنیاز نسل بعد را پیشخور کردهایم، بلکه آموزشهای درست برای بهره بردن از منابع کشور را هم آموزش نمیدهیم.
شکی نیست که تبلیغات پلاستیک، تبلیغ تشدید یک فاجعه است؛ فاجعهای که شاید آنقدر دستهای سهیم شده در سود آن زیاد باشد که کسی توان مقابله با آن را نداشته باشد.
سپیده اشرفی
روزنامهنگار
منبع: سرزمین انرژی